تله اسارت !
اسیر تله بدهکاری نشو !
فرض کن در حال قدم زدن تو یه پارک سرسبز و نشئه شدن از شدت اکسیژن هستی ! ناگهان یه نفر با یه لباس فرم خاص سمت تو میاد و یه شاخه گل بهت میده! یه گوشه ذهنت میگی این حتما یه کاری با من داره وگرنه این شاخه گل رو الکی که به من نداده! کنج دیگه ی ذهنت میگه حالا بیخیال.. گل رو بگیر و برو…
بعد از کلی کلنجار بین این کنج و اون کنج ذهنت بالاخره گل رو میگیری و میری …
خفت کن مارکتینگ! (روشی جدید برای فروش)
کمی که از فضای نبردِ دو کنج ذهنت خلاص میشی و مشغول به نشئه شدن از شدت اکسیژن میشی باز یه نفر با همون تیپ و قیافه به سمت تو میاد… بهت میگه ما از طرف فلان انجمن خیریه هستیم و اگه مقدور هست مقداری به انجمن ما کمک کنید…
در حالت عادی امکان قبول کردن این پیشنهاد برای تو مثل امکان عبور یه شتر با بارش از سوراخ سوزنه! اما دست تو جیبت میکنی و یه مبلغی رو میدی!
چرا خفت میشیم؟
چون تو رو تو تله ی بدهکاری انداختن! چون با دادن یه هدیه ی مجانی، احساس دین رو برای تو ایجاد کردن و اگه این کمک رو نکنی احساس میکنی خطا کردی!!
استراتژی آشنا!
فروشگاه های اینترنتی از این کار استفاده میکنن… مثلا به تو یه هدیه (مثل یه کتاب الکترونیکی) میدن و هیچ توقع دیگه ای از تو ندارن. اما تو ایمیلی که بعدا برای تو میفرستن، علاوه بر عرض تشکرات فراوان یکی دو محصول خاص رو هم به تو پیشنهاد میدن و احتمال پذیرش تو نسبت به حالت معمول چند برابر شده!… چون بدهکار شدی…
مثبت در منفی!
این اتفاق جنبه های مثبت هم داره مثل این که میتونی با اعطای یه هدیه به دیگران در دل بردن از اونا نقش قابل توجهی ایجاد کنی و در صورتی که بعدا درخواست دومی از اون ها بکنی احتمال پذیرش شون بالا میره.. از این مقوله هم استفاده کن و هم بترس…
استفاده کن برای ارتباط مؤثر خودت با دیگران و بترس برای نابود کردن داشته هات.
مثلا وقتی میری تو شبکه های اجتماعی و به رایگان کلی محتوای جالب (بخون به درد نخور!) رو تو سینی خدمتتون میارن! در عوضش بهای گرانی مثل زمان و توجه شما رو طلب دارن! مراقب باش خیلی راحت دارایی های ارزشمندترو به بهای ناچیزی نفروشی ...