به امید طلوع

آنکس نامی جاودان یافت، که در زمان خود سنگ تمام گذاشت.

آنکس نامی جاودان یافت، که در زمان خود سنگ تمام گذاشت.

امید طلوع
معلم
مربی
مروج
فارغ التحصیل مهندسی صنایع
و علاقه مند به تفکر استراتژیک و علوم سیستم ها

رسالت من ایجاد امید، برای طلوعی دوباره در زندگی شماست.

طبقه بندی موضوعی

۱۱ مطلب با موضوع «باور» ثبت شده است

واقعیت دنیای ما این است که نمیدونیم عمرمان به انتهای این نوشته میرسد یا نه! کسی که ضمانتی برای زنده بودن در چند دقیقه آینده ندارد، یک روز بعد و یک ماه بعد و یک سال بعد را هم در یک حاله ی توهمی در ذهن خودش خواهد داشت. کافیست سری به قبرستان ها بزنید تا با تعداد زیادی جوان و پیر که حتی تصور این که امروز زنده نیستند را هم ندارند مواجه شوید.

این آینده که در واقع توهمی بیشتر نیست و اصلا به آمدنش اطمینانی نداریم، برای عده ای از ما منشأ ترس و اضطراب شده است. خیلی از ما با برنامه ریزی و آینده نگری تلاش میکنیم بر این ترس غلبه کنیم، اما واقعیت این است که هیچ روشی نمی تواند به شما کمک کند اختیار همه چیز را در دست بگیرید. آینده سرشار از اتفاقات غیرقابل پیش بینی و غیرقابل برنامه ریزی است.

اما این که آینده قابل پیش بینی و برنامه ریزی نیست، دلیل موجهی برای توقف ما نخواهد شد. ما تمام سعی خودمان را میکنیم که امروز را طوری سپری کنیم که اگر آینده محقق شد، از جمع امروزهای ما ساخته شود و به آن آینده افتخار کنیم. پس باید تصمیم گرفت، باید ریسک پذیر بود و باید دست به عمل زد و باید با هر ترسی که از آینده در قلب ما نفوذ کرده است بجنگیم.

در ادامه راه هایی برای مقابله با ترس از آینده به شما معرفی می کنم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ اسفند ۰۱ ، ۱۱:۱۵
امید طلوع

 

ما چقدر زودباور هستیم

دانشجویی که سال آخر دانشگاه را می گذراند به خاطر پروژه ای که انجام داده بود جایزه اول را گرفت.

او در پروژه خود از ۵۰ نفر خواسته بود تا دادخواستی مبنی بر کنترل سخت و یا حذف ماده شیمیایی «دی هیدروژن مونوکسید» توسط دولت را امضا کنند و برای این خواسته خود دلایل زیر را عنوان کرده بود:

  1. مقدار زیاد آن باعث عرق کردن زیاد و استفراغ می شود.
  2. یک عنصر اصلی باران اسیدی است.
  3. وقتی به حالت گاز در می آید بسیار سوزاننده است.
  4. استنشاق تصادفی آن باعث مرگ فرد می شود.
  5. باعث فرسایش اجسام می شود.
  6. حتی روی ترمز اتوموبیل ها اثر منفی می گذارد.
  7. حتی در تومورهای سرطانی نیز یافت شده است.

از ۵۰ نفر فوق ۴۳ نفر دادخواست را امضا کردند. 6 نفر به طور کلی علاقه ای نشان ندادند و اما فقط یک نفر می دانست که ماده شیمیایی «دی هیدروژن مونوکسید» در واقع همان آب است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۷:۴۴
امید طلوع

 

 

بسیاری از مطالعات تا به حال ثابت کرده اند که اعتماد به نفس، کلید دستیابی به موفقیت است. بررسی های متفاوتی که در زمینه ی تفاوت های عملکردی میان مهارت های فضایی و ریاضی مردان و زنان انجام شده، نشان داده است که اعتماد به نفس، نقش اساسی را در این میان بازی می کند. زنانی که از آنها خواسته شد تا جنسیت خود را قبل از آزمون های مهارت های فضایی شناسایی کنند، عملکرد ضعیف تری را به نمایش گذاشتند. علاوه بر این، زمانی که از آنها خواسته شد تا خودشان را "مرد" تصور کنند، عملکرد بهتری به اجرا گذاشتند. نکته ی جالب تر اینکه، زمانی که به هر دو جنسیت گفته شد که عملکرد آنها بهتر است، وظایف خود را با بازده بالاتری به سرانجام رساندند.

چیزی که از این هم جالب تر است به زمانی مربوط می شود که از آنها خواسته شد تا به پرسش ها پاسخ دهند؛ تفاوت های میان عمکردها در این آزمون، عملا ناپدید شد. این طور که به نظر می رسد، زمانی که به زنان اجازه داده شد که به برخی پرسش ها پاسخ ندهند، آنها به خاطر عدم اعتماد به نفس از جواب دادن به آنها خودداری کرده و نمی توان دلیل آن را عدم اطلاعات دانست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۹ ، ۰۹:۰۵
امید طلوع

 

 

سال ۱۹۵۷ فریدریش یورگنسن (خواننده ی سوئدی اپرا) یه ضبط صوت برای ضبط صدای خودش خرید. وقتی به صدای ضبط شده ی خودش گوش میداد، صداهای عجیب و غریبی میشنید نجواهایی مثل یه پیغام ماوراء الطبیعی!! مدتی بعد، مشغول به ضبط صدای پرنده های مختلف شد و در کمال تعجب این بار صدای مادر مرحومش رو پس زمینه ی صدای پرندگان میشنید که بهش میگفت: «فرید، فرید کوچولوی من! صدامو میشنوی؟ من مادرتم»! همین صداها کار خودش رو کرد و یورگنسن زندگی خودش رو تغییر داد و تمام وقتش رو صرف ارتباط با مردگان با کمک ضبط صوتش کرد!

چند مصداق

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ فروردين ۹۹ ، ۱۳:۱۳
امید طلوع

 

داشتم نفس نفس میزدم از دویدن برای رسیدن به اتوبوس یک احساسی از یک جایی نزدیک به سمت راست مغزم داشت میگفت یکی دارد نگاهت میکند! خیلی واضح بخوام منظورش رو بگم، میشد این: «زشته! آدم که برای رسیدن به اتوبوس نمی دوه» به نظر خیلی ها این طرف از مغزم داشت راست می گفت اما طرف دیگر مغز قضیه رنگ و لعاب دیگری داشت برای خودش یک محاسبه ی دو دو تا چهارتایی در جریان بود از یک طرف زمان انتظار تا رسیدن اتوبوس بعد را محاسبه میکرد و میبرد تو قالب مدیریت زمان و میدید که جور در نمیاد! از آن طرف نیم نگاهی به بنزین ۳ هزارتومانی داشت و این یکی اصلا جور در نمی آمد از طرف دیگر به صفحات باقی مانده از کتابی که با خودش (که همان خودم هستم( نگاهی می انداخت و میگفت، قرار قرار است و مرد زیر قولش نمی زند! خلاصه نبردی بود در حد جنگ های ناپلئونی بین جناح چپ و راست مغزم هر چند آخر کار منطقم برا احساسم بدجوری چربید اما جرقه شد برای نوشتن چند خط در این مورد

راستی چرا ما این جوری هستیم؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۹۸ ، ۰۹:۳۸
امید طلوع

تقدیم به پارسای عزیز
دانش آموز سخت کوش و پرتلاشی که بسکتبال، هدف قهرمانی او است.

 

 

او را اعجوبه ای جوان در دنیای بسکتبال میدانند؛
فقط کافیست بدانید در آخرین بازی اش توانست 60 امتیاز فقط خودش بدست آورد !
او را یکی از پرافتخارترین و چهره های فراموش نشدنی Lakers میدانند کسی که توانست در طول 20 سال بازی بسکتبالش بیش از 30000 امتیاز کسب کند.

اما شاید برایتان جالب باشد اگر بدانید این اسطوره دنیای ورزش، در دنیای موفقیت های شخصی و طرزفکر صحیح موفقیت آمیز هم یک اسطوره است. کوبی، در سن 17 سالگی نامه ای جالب به خودش نوشت؛

او در این نامه هرآنچه قرار بود برایش اتفاق بیافتد را ذکر کرده و خودتان بخوانید :

تقدیم به ۱۷ ساله خودم،

وقتی رویای تیم لیکرز (Lakers) ات فردا تحقق یافت، تو باید یادبگیری چطور بر روی آینده خانواده و نزدیکانت سرمایه گذاری کنی به نظر ساده می­رسد و شاید فکر کنی خیلی پیش پا افتاده است اما بهتره کمی وقت بر رویش صرف کنی

من گفتم سرمایه گذاری.

من نگفتم، صرف وقت.

اجازه بده برایت توضیح بدهم؛

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۹۸ ، ۰۹:۳۹
امید طلوع

 

فنجان پر !

اساسا یک توهمی که خیلی دچارش هستم و هستیم توهم پیچیده‌ایست از جنس دانستن! یکی دو تا کتاب میخوانیم و یکی دوتا دیگر دوره آموزشی میگذرانیم و خلاصه کمی خاک کتاب و تخته میخوریم فکر میکنیم کسی شده ایم برای خودمان! از فردا دو تا هندوانه ی پدر و مادر دار می‌اندازیم زیر بغل‌مان و انگار چند سال با کتاب دمبل زده ایم و بر و بازویی باد کرده ایم!

هر کس به ما میرسد، بهتر است اظهار فضلی نکند چون اظهار فضل دان او را آن چنان نوازش میکنیم که بفهمد آنکه می داند کیست و آنکه نمی داند که! خلاصه هر چه می خوانیم بادمان بیشتر می شود این که «منم برا خودم کسی هستم» درون‌مان بیشترتر هم می شود این که چیزی نیست. حالا درد این جاست که اگر به باسوادتر از خودمان، یا بی سوادتری که یک نکته ی ناب در قوطیِ عطاری‌اش دارد میرسیم، مگر حرف حالی‌مان می‌شود؟ انگار یک پنبه در این گوش‌مان فرو کرده ایم (همان که در است)  و راه آن یکی گوش‌مان (همان که دروازه است) کلا بسته است.

حرف حق را نمی پذیریم، چون فکر میکنیم (یا بهتر بگویم: توهم زده ایم) که بلدیم!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۸ ، ۱۱:۰۶
امید طلوع

 

اصلا انتظارش رو داری برات اتفاق بیفته، اصلا فکر می کنی لایقش هستی یا نه، اصلا انتظار داری عملکردت نتیجه بخش باشه و تو رو به رویاهات برسونه !؟! اکثر ما آدما انتظارمون از خودمون کمه، خودمون رو شایسته تمام کردن و رسیدن نمی­دونیم.

تخریب درونی !

با یه کوله بار حرفِ درشت (به خودش) اومد سمتم

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۸ ، ۱۰:۳۱
امید طلوع

 

 

من و مورچه خیلی عمیق تر از اینی که نشون میدیم  با هم مراودات و تبادلات علمی و عملی داشتیم یادش بخیر اون موقع که به فراشکافانه­ ترین شکل ممکن دست به آزمایشات شیمیایی میزدیم!  یعنی یه طوری ترکیب دو به یک از شامپو و صابون گلنار و آب سنگین خونه­مون میساختیم که نه تنها جامعه ی شیمی بلکه حتی جامعه ی شاخ های ترکیبی زن هم  انگشت حیرت به دهن میگرفتن!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آذر ۹۸ ، ۱۴:۰۷
امید طلوع

باک تو چقدر خالی شده؟!

در جنگ کره، یک آزمایش ناجوانمردانه روی سربازان آمریکایی اسیره شده در زندان های کره شمالی صورت گرفت کره ای ها تلاش خود را کردند که بدون اینکه کوچکترین بی احترامی یا شکنجه ای را بر آمریکایی ها تحمیل کنند آمار خودکشی را افزایش و امید به زندگی شان را به شدت کاهش دهند. در کمال ناباوری موفق شدند!!

چه کردند؟

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۸ ، ۱۱:۲۲
امید طلوع