به امید طلوع

آنکس نامی جاودان یافت، که در زمان خود سنگ تمام گذاشت.

آنکس نامی جاودان یافت، که در زمان خود سنگ تمام گذاشت.

امید طلوع
معلم
مربی
مروج
فارغ التحصیل مهندسی صنایع
و علاقه مند به تفکر استراتژیک و علوم سیستم ها

رسالت من ایجاد امید، برای طلوعی دوباره در زندگی شماست.

طبقه بندی موضوعی

۱۴ مطلب در آذر ۱۳۹۸ ثبت شده است

 

9 ماه از سال گذشت، تا حالا نشستی با خودت چرتکه بندازی و ببینی، دستاوردت توی این 9 ماهی که گذشت چی بوده یا مثل اکثر غریب به اتفاق آدم ها دچار روزمرگی شدی و فقط روز رو شب می کنی بدون هدف یا دستاوردی، همه ما میدونیم راضی بودن از زندگی نقش به سزایی در میزان رشد شخصیمون دارده. میزان راضی بودن از زندگی را می‌توان از صحبت‌های معمول هر فرد متوجه شد؛ برای مثال افراد ناراضی معمولاً از این ناله و شکایت دارند که چرا فلان کس در فلان زمان فلان کار را برایم نکرد؟ شاید این گره سال‌هاست که در ذهنشان وجود دارد اما به آن بی‌توجه هستند بااین‌وجود همین مسئله می‌تواند یکی از بزرگ‌ترین موانع موفقیت فرد تا به امروز باشد.

شاید خودش هم نداند که چرا رشدی، پیشرفتی، دستاوردی ندارد؟! اما من می‌دانم کوچک‌ترین مانع در ذهن، می‌تواند تمام راه‌های موفقیت را مسدود کند و چه چیزی بدتر از اینکه بخواهیم همه‌چیز و همه‌کس را مسبب ناکامی‌ها و شکست‌هایمان بدانیم جز خودمان؟!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آذر ۹۸ ، ۱۳:۲۸
امید طلوع

 

دنیای مجازی شده مثل توپ فوتبالی که هر کسی میرسد لگدی به آن میزند و نقد و نظری راجع به آن دارد!

این نوشته هم لگدی‌ست به این توپ بی‌صاحب اصلا کاری ندارم که فضای مجازی خوب است یا بد  ولی یکی از آپشن‌هایی که به ما داده، خودبیرون‌ریزی است. خیلی پیچیده‌اش نکنم؛ خودبیرون‌ریزی یک جور دروغ‌گویی مدرن است. یعنی آنچه که در فضای واقعی نمی‌توانیم باشیم، در فضای مجازی می‌باشیم فضای مجازی به ما این امکان را داده که شخصیت‌های دروغینی باشیم که شاید گوشه ای از شخصیت زخم خورده‌ی ما دوست داشته تجربه اش کند هیچ چنگیزی در دنیای واقعی نمی‌تواند فرنگیس باشد و از چپ و راست توی سرش نزنند که: «مرتیکه جلف! خجالت نمیکشه با یه من سیبیل ادا در میاره!» ولی هر چنگیزی در فضای مجازی می‌تواند فرنگیس بودن را تجربه کند تازه کلی هم دل و قلوه رد و بدل می‌کنند و آخرش هم می فهمند دو تا چنگیز با یک خودبیرون‌ریزی، خودشان را قایم کرده بودند پشت این نقاب! اصلا نمی‌خواهم به قرارازدواج‌های دو چنگیز و دو فرنگیس در این وسط فکر کنم!

به یک بی‌ هویتی عجیب و غریب دچار شده‌ایم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۹۸ ، ۱۳:۲۶
امید طلوع

 

بسیاریها میخواهند بدانند که آیا در زندگی باید حقیقت را گفت یا باید با دروغ زندگی و روابط خود را پیش ببرند. اگر فعلا عده ای که با دروغ رابطه خوبی دارند را کنار بگذاریم، افراد زیادی هستند که در گوشه ذهن خود به راستگویی و صداقت ارزش قائلند اما حتی این عده نیز در مسیر زندگی،‌ رویدادهایی برایشان رخ میدهد یا کارهایی میکنند که واقعا نمیدانند آیا کماکان در این موارد نیز باید راستگویی را انتخاب کنند یا اینکه سراغ دروغ بروند و علی الحساب کار خود را راه بندازند. و دقیقا به همین علت است که این مقاله کمک بزرگی به شما میکند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۹۸ ، ۱۴:۵۴
امید طلوع

تقدیم به پارسای عزیز
دانش آموز سخت کوش و پرتلاشی که بسکتبال، هدف قهرمانی او است.

 

 

او را اعجوبه ای جوان در دنیای بسکتبال میدانند؛
فقط کافیست بدانید در آخرین بازی اش توانست 60 امتیاز فقط خودش بدست آورد !
او را یکی از پرافتخارترین و چهره های فراموش نشدنی Lakers میدانند کسی که توانست در طول 20 سال بازی بسکتبالش بیش از 30000 امتیاز کسب کند.

اما شاید برایتان جالب باشد اگر بدانید این اسطوره دنیای ورزش، در دنیای موفقیت های شخصی و طرزفکر صحیح موفقیت آمیز هم یک اسطوره است. کوبی، در سن 17 سالگی نامه ای جالب به خودش نوشت؛

او در این نامه هرآنچه قرار بود برایش اتفاق بیافتد را ذکر کرده و خودتان بخوانید :

تقدیم به ۱۷ ساله خودم،

وقتی رویای تیم لیکرز (Lakers) ات فردا تحقق یافت، تو باید یادبگیری چطور بر روی آینده خانواده و نزدیکانت سرمایه گذاری کنی به نظر ساده می­رسد و شاید فکر کنی خیلی پیش پا افتاده است اما بهتره کمی وقت بر رویش صرف کنی

من گفتم سرمایه گذاری.

من نگفتم، صرف وقت.

اجازه بده برایت توضیح بدهم؛

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۹۸ ، ۰۹:۳۹
امید طلوع

 

فنجان پر !

اساسا یک توهمی که خیلی دچارش هستم و هستیم توهم پیچیده‌ایست از جنس دانستن! یکی دو تا کتاب میخوانیم و یکی دوتا دیگر دوره آموزشی میگذرانیم و خلاصه کمی خاک کتاب و تخته میخوریم فکر میکنیم کسی شده ایم برای خودمان! از فردا دو تا هندوانه ی پدر و مادر دار می‌اندازیم زیر بغل‌مان و انگار چند سال با کتاب دمبل زده ایم و بر و بازویی باد کرده ایم!

هر کس به ما میرسد، بهتر است اظهار فضلی نکند چون اظهار فضل دان او را آن چنان نوازش میکنیم که بفهمد آنکه می داند کیست و آنکه نمی داند که! خلاصه هر چه می خوانیم بادمان بیشتر می شود این که «منم برا خودم کسی هستم» درون‌مان بیشترتر هم می شود این که چیزی نیست. حالا درد این جاست که اگر به باسوادتر از خودمان، یا بی سوادتری که یک نکته ی ناب در قوطیِ عطاری‌اش دارد میرسیم، مگر حرف حالی‌مان می‌شود؟ انگار یک پنبه در این گوش‌مان فرو کرده ایم (همان که در است)  و راه آن یکی گوش‌مان (همان که دروازه است) کلا بسته است.

حرف حق را نمی پذیریم، چون فکر میکنیم (یا بهتر بگویم: توهم زده ایم) که بلدیم!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۸ ، ۱۱:۰۶
امید طلوع

 

 

و اما بعد، در مراسم شبانگاهی...

به رسم هر شب، ساعت دو و سه نصف شب میرویم به آغوش رخت‌خواب‌مان. فکر نکنی میرویم که بخوابیم ها! خوابیدن که به همین سادگی ها نیست! مراسماتی دارد برای خودش مثلا دراز میکشیم، بعد با خودمان کمی کلنجار میرویم که در بالانس بین درجه ی هوای اتاق و تعداد لباس های پوشیده بر تن مان، آیا جای پتو روی تن و بدن ما خالی هست؟ اگر بدن مان گزگز کرد، یعنی پتو را بزن روی خودت وگرنه نه! بعد از مراسم تثبیت مکان پتو، تازه میرسیم به این جا که دستمان زیر پتو باشد یا روی آن؟ خدا نیامرزد آنکه این شبهه را در ذهن مریض مان می اندازد

ذهن مریض!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۹۸ ، ۱۳:۱۰
امید طلوع

تعریف قبیله از نگاه ست گادین

ست گادین در همان اوایل کتاب، تعریفی از قبیله را ارائه می‌دهد:

قبیله گروهی از افراد مرتبط با یکدیگر، مرتبط به رهبر، و مرتبط به یک ایده است. میلیون‌ها سال است که انسان‌ها بخشی از این قبیله یا آن قبیله بوده‌اند. هر گروه تنها به دو چیز نیاز دارد تا یک قبیله محسوب شود: علاقه‌ی مشترک و راهی برای برقراری ارتباط.

او در جای دیگری در همان اوایل کتاب توضیح می‌دهد که:

ما انسان‌ها ناگزیر از این هستیم که به چیزی تعلق داشته باشیم. تعلق داشتن به یک قبیله، یکی از قدرتمندترین مکانیزم‌های بقای ماست. این‌که به گروهی از افکار هم‌فکر کمک کنیم و از آن‌ها یاری بگیریم. ما به سمت رهبران و ایده‌هایشان جذب می‌شویم؛ و نمی‌توانیم در برابر کششِ تعلق و نیز هیجان چیزهای تازه مقاومت کنیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۹۸ ، ۰۹:۱۴
امید طلوع

 

 

اگه کاری که داری می‌کنی سخت نیست، پس احتمالاً ارزش کافی ایجاد نمی‌کنی چون احتمالاً به اندازه‌ی کافی خودت رو در معرض ریسک و ترس قرار ندادی. اگه شغلی داری که یکی بهت می‌گه دقیقاً‌ باید چیکار کنی، می‌تونن یه نفر رو پیدا کنن که همون کار رو ارزون‌تر براشون انجام بده.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۸ ، ۱۲:۴۲
امید طلوع

 

اصلا انتظارش رو داری برات اتفاق بیفته، اصلا فکر می کنی لایقش هستی یا نه، اصلا انتظار داری عملکردت نتیجه بخش باشه و تو رو به رویاهات برسونه !؟! اکثر ما آدما انتظارمون از خودمون کمه، خودمون رو شایسته تمام کردن و رسیدن نمی­دونیم.

تخریب درونی !

با یه کوله بار حرفِ درشت (به خودش) اومد سمتم

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۸ ، ۱۰:۳۱
امید طلوع

 

 

من و مورچه خیلی عمیق تر از اینی که نشون میدیم  با هم مراودات و تبادلات علمی و عملی داشتیم یادش بخیر اون موقع که به فراشکافانه­ ترین شکل ممکن دست به آزمایشات شیمیایی میزدیم!  یعنی یه طوری ترکیب دو به یک از شامپو و صابون گلنار و آب سنگین خونه­مون میساختیم که نه تنها جامعه ی شیمی بلکه حتی جامعه ی شاخ های ترکیبی زن هم  انگشت حیرت به دهن میگرفتن!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آذر ۹۸ ، ۱۴:۰۷
امید طلوع